دفتر نو

این دفتر را تو بنویس... به شاعر بودن چشمانت یقین دارم

دفتر نو

این دفتر را تو بنویس... به شاعر بودن چشمانت یقین دارم

برقص عزیز من... تو مهمان فاصله هایی

نه عزیزم

مسواک نمی زنم

نه

نمی شویمت از دهانم

تو

تلخی شب های نسکافه ای منی

که داغ داغ سر می کشمشان

و تو دست و پا می زنی در این تلخی داغ

برقص عزیز من

تو مهمان فاصله هایی

فاصله ی میان دندان های من

و من

مسواکم را در دورترین شب شیرینمان گم کرده ام

5شنبه 14 خرداد 88